۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

وقتے مهتاب گم شد 🌙

غروب روز دوم از خستگی در مقر تن به خواب سنگینی داده بودم

که سید صادق مصطفوی تکانم داد : « برادر خوش‌لفظ ، شاید دیگر فرصت خداحافظی نباشد . خداحافظ . »

هنوز مست خواب بودم ، اما زنگ صدای او ، صدای آشنای شهدا در لحظه‌ی وداع بود .

.

.

.

.

ـــــــــــــــــ🌙ـــــــــــــــــــ

کتاب وقتی مهتاب گم شد

صفحه ۴۹۳

خاطرات علی خوش‌لفظ 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طورآ بآنوو

بهانه(:

آدمے بهونہ گیرهـ ؛

دلش با یہ بهونہ مےگیرهـ .

 

براے تغییر ، منتظر یہ بهونہ است و 

منتظرش مےمونہ حتے اگہ دیگہ دیرهـ ...

 

 

#بیا و بهانہ‌ے خوب شدنم باش:)

 

.غروب

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طورآ بآنوو