از تمام شهربازی عاشق چرخ و فلکم
چرخشش دوام الحال من المحال و 
گاهی بالا بودن و گاهی پایین بودنش منو یاد گهی زین به پشت و گهی پشت زین می‌اندازه

اینکه از اون بالا تمام شهر توی محدوده نگاهت باشه برام جذابه
اینکه میتونم از اون بالا خونه‌ها و مکان های آشنا رو همزمان ببینم برام دوست داشتنیه
اینکه به بغل دستیم با شوق و ذوق بگم
اونجاها رو میبینی مدرسه‌ام بود! مدرسه هام بود
دبستان رو اینجا درس خوندم
راهنمایی و دبیرستان هم ک میدونی 
همون مدرسه جفتی اش با تو بودم
اون خونه های تاریک ... آشناهای زن‌عمو‌مرضی‌ان
پشتش خونه ی عمه هدی است خاطرات بچه‌گیام همه‌اش اونجاست
بعد پشت کنم به کودکی‌ام و به ساختمونای پشت سرم اشاره کنم و با صدای پایین تر و حسرت خورده ای بگم
اونجا محله ی ما بود .. گل و بلبل نبود اما باصفا بود
اون دکه رو میبینی ... قبل از اون دکل‌ اس ؟
منو رقی و مینو همش از اون خرید می‌کردیم
اون خونه دوطبقه‌هه😁 آموزشگاه بود سحر و عاتکه به‌خاطر پله‌هاش از ثبت‌نام تو اون آموزشگاه صرف‌نظر کردن
خونه ی ما تو اون خیابونه اس همونکه تابلو مغازه اش قرمز داره
کوچه ی اول نه .. سومش
سمت راست در اول نه .. دومش😁
اونجا رو ببین .. خونه‌ی ... اونه!! خونه‌ی اون
از چرخ و فلک پرت میشی تو چرخ زمانی ک تو رو میبره ۸ سال پیش
هر چی حس خوبه .. چرخ میشه و با خودت میگی 
باز این دل رو باید فلک کنم ..  امشب!
 از امشب .. 
هرشب
هی با خودت تکرار کنی
که 
من عشق فکتم
و عف فمات
فهو شهید